kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۸۸۵۹
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۸
آمریکا میدان نبرد - 36

سیاهه‌های  کشتار

 
 
 
نویسنده: دکتر جان‌دبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوست‌محمدی
 
فصل پانزدهم: چه کسی به خاطر میدان نبرد شدن آمریکا مقصر است؟
«ابزارهای غلبه لزوماً با بمب‌ها، انفجارها و جرّ و بحث حاصل نمی‌شوند. 
سلاح‌های دیگری چون ‌اندیشه‌ها، نگرش‌ها و پیش‌داوری‌هایی هستند که تنها در اذهان آدم‌ها یافت می‌شوند. 
جهت اطلاع، پیش‌داوری‌ها می‌توانند موجب مرگ بشوند و بدگمانی می‌تواند نابودکننده باشد و یک تفتیش ناشی از بی‌توجهی و هراس‌انگیز به‌خاطر کوتاهی دیگران، حرف و حدیث‌های خودش را دارد- برای بچه‌ها و بچه‌هایی که هنوز به دنیا نیامده‌اند. مایه تأسف است که این مسائل را نمی‌توان به وضعیت آشفته محدود کرد.»
رُد سرلینگ،1 وضعیت آشفته2
چرخ‌دنده‌ها، چرخ‌ها و دنده‌های دستگاه حکومت آمریکا به قدری خوب روغن‌کاری شده و به هم متصل هستند که وقتی خطایی صورت می‌گیرد، تقریباً غیرممکن است که سردر بیاوری عیب کار در کجاست.
 با این وصف آنچه که برخی به تدریج در حال درک کردن هستند این است که خود سازوکار تغییر کرده است. 
هدف دستگاه دیگر ادامه اداره جمهوری به صورت آرام و بی‌دردسر نیست. برعکس، هدف این است که دولت پلیسی شرکتی را کنترل کرده و در مسند قدرت نگه دارد. 
بنابراین هنگامی که تعلل‌ها، برآشفتگی‌ها، غرزدن‌ها و مخمصه‌ها پدیدار می‌شوند، به خاطر معیوب شدن خود دستگاه به وجود نمی‌آیند- قطعات مختلف آن از پیش خراب هستند.
 بلکه، این سر و صدای کسی است که دستگاه را دچار مخمصه و جریان آرام دولت شرکتی را مختل کرده است.
فقط ملاحظه کنید «قطعات» مختلف این دستگاه چکونه دست به حیله‌گری و خیانت می‌زنند و صرفاً هوای همدیگر را دارند.
شاید بدنام‌ترین خلافکار و بارز‌ترین متهم در ایجاد دولت شرکتی باشد که هم بی‌کفایتی و هم مال‌اندوزی خود را به اثبات رسانده است؛ پرچمدار غفلت‌زده یک نظام استبدادی که به طور سازمان‌یافته حقوق اساسی رأی‌دهندگان به خود را زیرپا می‌گذارد. اما نفرت‌انگیزترین رفتار کنگره کوتاهی آن در مسئول شناختن رئیس‌جمهور بوده، که به او اجازه می‌دهد همواره فراتر از قانون عمل کند. 
گرایش دیرپای کنگره به همراهی با سیاست‌های ابلهانه و خلاف قانون کاخ سفید مقام رئیس‌جمهور را به یک نیروی مصون از تعرض و مهارناپذیر تبدیل کرده است.
قوه مجریه هیچ بهتر نیست، فرقی هم نمی‌کند کدام حزب کاخ سفید را اشغال کند. به عنوان مثال باراک اوباما علی‌رغم اینکه سوار بر موجی از خوش‌بینی و بشارت یک آمریکای جدید آزاد از سوءرفتارهای آزادی‌های مدنی وارد کاخ سفید شد، ثابت کرده است که در به بازی گرفتن مردم آمریکا ‌از اسلاف خود چیره‌دست‌تر است. ریاست جمهوری او با «سیاهه‌های کشتار» تعریف خواهد شد؛ کشتار غیرنظامیان (از جمله زنان و کودکان) از طریق حملات سری پهپادی در خارج، از جمله حملات پهپادی علیه حداقل چهار شهروند آمریکایی مقیم خارج از کشور؛ دفاع از دیده‌بانی غیرمجاز از شهروندان آمریکا؛ و تأمین سلاح‌های شورشیان مورد حمایت القاعده در سوریه.
دیوان‌عالی ایالات متحده- که زمانی آخرین ملجأ عدالت و یک نهاد حکومتی توانا برای به عقب راندن حکومت استبدادی نوظهور آمریکا بود- در عوض به مدافع دولت پلیسی آمریکا تبدیل شده؛ مقامات حکومتی و شرکتی را از جرائم‌شان تبرئه و مردم عادی آمریکا را به خاطر اِعمال حقوق خود، با سرسختی مجازات می‌کند. تنها طی یک ماه در سال 2013 قضات حکم دادند که پلیس می‌تواند از مظنونین جنایی- که قرار بود با آنها همچون بی‌گناه رفتار شود مگر این که خلافش ثابت شود- به زور دی‌اِن‌اِی بگیرد. 
برخلاف مصونیت متمم پنجم علیه خوداتهام‌زنی و «حق» تثبیت شده «ساکت ماندن»؛ [حکم دادند که] سکوت کردن در مقابل سؤالات پلیس را می‌توان گواهی بر گناهکاری تلقی کرد. 
همچنان که برخلاف حکم دادگاه فدرال مبنی بر قانونی بودن فعالیت‌ در محوطه دیوان‌عالی طبق متمم اول، دیوان عالی اعتراضات اطراف ساختمان دیوان را به طور یک‌جانبه ممنوع کرد. 
این‌ها تنها سه نمونه از تصمیمات دیوان است که نظیر دیگر قوای حکومتی، درآمد، امنیت و راحتی را فراتر از حقوق اساسی ما قرار می‌دهد.
پانوشت‌ها:
1- Rod Serling
2- The Twilight Zone